۱۳۹۱ شهریور ۱۸, شنبه

حرف ,حرف بابا 3


هر چی بیشتر کونمو به کیر بابا فشار می دادم بیشتر خوشم میومد . دوست داشتم بابا هم کیرشو رو کون من حرکت بده . دستاشو گذاشته بود رو جوجوهای من و باهاش بازی می کرد دلم نمی خواست بابا جونم ولم کنه . می خواستم پیشم بمونه -بابا همین جا پیشم می خوابی -عزیزم خوشگل من تو که می دونی من تو رو از همه چیبیشتر دوست دارم . تو رو از مامانتم بیشتر دوست دارم .-پس چرا میری پیش مامان می خوابی .-آخه اون بزرگ شده.-منم بزرگ شدم دیگه -شیدا جون اگه اون بفهمه من و تو با هم از این بازیها می کنیم ناراحت میشه . دیگه نمیذاره با هم بازی کنیم . تو این جوری دوست داری ؟/؟اون زن منه . بعضی چیزارو بزرگتر که شدی می فهمی.-پس باباجون منم زنت میشم . اون دفعه که مامان سفره نذری داشت رقیه خانوم داشت روضه می خوند می گفت که واسه چی آخه گفتن مردا می تونن چهار تا زن بگیرن وخانوما داشتن با هم سر این موضوع حرف می زدن . مگهآقا مهدی پسر عمه دو تا زن نداره . منم زن تو بشم . چی میشه .؟/؟-دختر کوچولوی زرنگ تو اینارو از کجا میدونی و بهش دقت می کنی ؟/؟دختر که نمی تونه زن باباش بشه .-من میخوام زنت شم . نمی خوام دوست ندارم همش پیش مامان بخوابی -من حالا برم ؟/؟دیگه بابا تو دوس نداری //؟شومبول بابا رو نمی خوای ؟/؟-بابا من دیگه کوچولو نیستم که میگی شومبول من خانوم شدم . زن شدم من خودم خوب میدونم اسمش کیره . بهش میگن کیر . خیلی خوشحال شد از این که من دارم به این صورت احساساتمو نشون میدم و به این درجه از رشدفکری رسیدم .-دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم عزیزم . تو باید خیلی چیزارو متوجه شی . تازه الان روزای خوب من و توست . بزرگتر که شدی دیگه نمی تونم به این آسونیها بهونه بیارم و بعضی شبا بیام کنارت بخوابم. اون موقع باید خیلی بیشتر از اینا مواظب باشیم .-بابا من نمیدونم حالیم نیست . بزرگتر که شدم نمیذارم مامانرئیس باشه . همش حرف حرف اون باشه . بابام باید مال من باشه . قوی باشه همه رو بزنه . تو که خیلی زورتزیاده بابا . از مامان فسقلی می ترسی ؟/؟-دخترم زور که همش تو بازو و تن آدم نیست .بعضی وقتا آدم به خاطربعضی چیزا باید تسلیم بشه . مثلا من الان تسلیم توام . هر حرفی که بزنی انجام میدم .-دروغ نگو . پس چرا وقتی میگم همیشه شبا روزا بیای پیش من دراز بکشی طرف مامان نری حرفمو گوش نمی کنی .؟/؟بابا هیچ حرفی واسه گفتن نداشت . من فتیله پیچش کرده بودم . اون فقط می خندید و کیرشو همراه با کون من حرکت می داد.-شیدا خیلی خوشم میاد نمیخوای بخوابی ؟/؟می دونستم بابا چرا این حرفو می زنه . دیگه اخلاقشو فهمیده بودم هر وقت از این حرفا می زددوست داشت اون آبهای بستنی رنگشو پس از چند تا آه و ناله بریزه روی کون و لای پام و بگه کیف کردم و حال کردم و خوشم اومد و بعد بره بگیره بخوابه -باباباباجونم پس اگه خوشت میاد واسه چی می خوای من بخوابم . ساکت شده بود . بازم قفل کرده بود . نمی دونست چی بگه .-خیلی زبلی شیدا معلوم نیست توی وروجک وقتی که بزرگ شدی چی میخوای از آب در آی //؟-بابا من بزرگ تر که بشم خانومم که بشم قد مامانم که بشم بازم پیش تو می مونم کنار تو می مونم . تنهات نمی ذارم بابا من عاشقتم . حس می کردم حرفای گنده تر از دهنم زیاد می زنم . چون بعضی از اینا رو تو فیلما مخصوصا فیلمای ماهواره ای می شنیدم و بعضی حرکاتو اونجا می دیدم . این حرفها رو که نمی فهمیدم و با تمام وجود لمسش نمی کردم ولی می خواستم پیش بابا یه خودی نشون داده باشم . تا این قدر به من نگه بچه کوچیک .. حالا که فکرشو می کنم تعجب می کنم که بابا خیلی کار کرد و به خودش فشار آورد که اون شب کله اش دود نکنه . پدر که سماجت منو دید و فهمید من دوست ندارم به این زودیها بخوابم و به این زودی هم ول کن اون و کیرش نیستم منو از روبروگرفت تو بغلم . منوهم که سبک بودم رو هوا نگه داشت . منم پاهامو گذاشته بودم دوطرف پهلوهاش و اونم کیرشو چسبونده بود لای پام بالباش لبامو می بوسید . خیلی از این کارش لذت می بردم . حالا که به اون روزا فکر می کنم می بینم و می فهمم که لذت اصلی اون روزای من بیشتر مر بوط می شد به بوسه . کیرش هم به من خیلی لذت و کیف می داد ولی تا زمانی که به سن بلوغ نرسیده پریود نشده بودم لذت واقعی کیر بابا رو نفهمیده بودم و از طعم شیرین بوسه هاش شاید همون مهر و محبت و عشق خالصانه رو می خواستم . شاید هماز کیرش همون صفا و صمیمیتو انتظار داشتم . کیر داغ بابا رو لای پای خودم به خوبی احساس می کردم .-شیدا نمی خوای بخوابی صبح باید بری مدرسه ها -باشه بابا جونم می خوای بازم شاش سفید بزنی //؟-دیگه خوب باباجونتو شناختی . یادت باشه اگه به کسی مخصوصا مامانی چیزی بگی دیگه منو تو رو از هم جدا می کنه .-نه بههیشکی هیچی نمیگم . من می خوام تو فقط برامن باشی . اصلا از مامان خوشم نمیاد همش کنار تو بخوابه . منم دخترتم دیگه . حق و حقوقی دارم دیگه . یه نگاه چپی بهم انداخت که ترسیدم ولی بعد با یه لبخندش فهمیدم که این هم یکی از شیرین زبونی های من بوده . بابا منو گذاشت زمین و کیرشو در تماس با کوسم از پایین به بالا حرکت می داد . یه قیافه و حالتهایی داشت که یه خورده ترسیدم . چون بیشتر وقتا از پشت ,شاش سفید می ریخت زیاد این جوری شدنشو نمی دیدم -جوووووووون شیدا جوووووووون دیوونم کردی . جوجوتو بخورم کوستو بخورم . پس از چند حرکت شاششو یا بهتره بگم همون آب کیرشو بالای کوسم زیر شکمم خالی کرد . واسه اولین بار بود که بابا اسم کوسو بر زبون می آورد -بابا کوس دیگه چیه ؟/؟من خودم می دونستم ولی اون هنوز فکر می کرد من کوچولوم و نمی خواست به این زودی برزبون بیاره . همه کار باهام انجام می داد این جارو فکر می کرد که بهتره هنوز ادب و نزاکتو رعایت کنه . فکر کنم اسم کوس همین جوری از دهنش پریده بود . صورتش سرخ شد چیزی نگفت . پدر جونی خیلی به تر بیت من اهمیت می داد . مجبور شد تو ضیح بده . انگشتشو دور کوسم گردوند و به خورده به اندازه یه سانت هم رفت داخل طرف داخل و واسم تشریحش کرد . بعدش گفت خیلی باید مواظب این ناحیه باشی . این جاست که دنیا رو به آتیش می کشه . از فیل یه موش می سازه . سر اسکندرکبیرو خم می کنه . ارباب رو برده می کنه و بابا رو بچه می کنه -بابایی تو رو هم آتیش زده ؟/؟-شیدا تو آتیشپاره ای ... هنوز هیچی نشده داری آتیشم می زنی وای به دوسه سال دیگه که منفجرم می کنی.-مگه دو سه سال دیگه چه خبره -دخترم دختر گلم بعضی چیزاست بعضی حالتاست که تا واسه خود آدم پیش نیاد و حسش نکنه توضیحش فایده ای نداره . فقط دو سه سال دیگه اون موقع می فهمی درک می کنی که باباتچرا این روزا این قدر از با تو بودن به هیجان میومده . تو دخترمی و من دوستت دارم عاشقتم ولی یه عشق دیگه ای هم وجود داره به نام هوس -بابا هوس چیه ؟/؟-من که بهت گفتم همون احساسی که دو سه سال دیگه بهتر و بیشتر میاد سراغت . نمی دونی باهاش چیکار کنی و چه جوری این آتیش خودتو خاموش کنی -بابا من میخوام دوسه سال دیگه زود تر بیاد -عزیزم میاد اون روزا تا چش رو هم بذاری میاد -بابا من نمیخوام تو آتیش هوس بسوزم -دخترم تو که نمی دونی چیه -پدر جون کمکم می کنی ؟ولم نمی کنی که ؟/؟-نه عزیزم من همه جا با تو و در کنار توام . نمی ذارم سختی بکشی . ولت نمی کنم . نمیذارم که گرگهای گرسنه به آهوی معصوم و خوشگلم حمله کنن .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر