۱۳۹۱ مهر ۹, یکشنبه

بهناز 6


- سلام .خوابي هنوز؟ 
- سلام. آره خيلي خسته بودم.
- برنامت چيه براي امروز چيكار كنيم .كي بريم.
- تو حمام كن بعد لباسايي كه ميخواي بپوشيو بيار اينجا .از اينجا با هم ميريم.
- باشه پس من عليرضارو ميذارم پيش حامد و تا 1 ساعت ديگه ميام.
- باشه.فعلان پس.
- قربانت.
يكم كه از گيج ايه ناشي از خواب از سر بهناز پريد يادش افتاد قرار شده پژمان ببرتش.پس بايد 1 جورايي اين قضيه رو به مهرناز ميگفت.
حدوداي 30/11 بود كه مهرناز اومد.پدرامم كه تو اتاقش مشغول فيلم ديدن و ور رفتن با كامپيوترش بود.بعد از سلام و احواپرسيهاي و صحبتهاي زنانه و صرف نهار بهناز اوضاع رو براي گفتن رابطش با پژمان براي مهرناز مساعد ديد.سعي كرد با تيكه تيكه گفتن داستان و در عين حال مسلط بودن خودش و همينطور عادي نشون دادن قضيه ار متلكهاي آبدار مهرناز جلوگيري كنه كه البته تا حدي تو اين كار موافق بودنه كامل.
- به به پس بالاخره يكي پيدا شد قاپ دوست مارو بدزده.
- برو بابا ديوونه اتفاقي نافتاده.1 دوستيه ساده.
- اي پدر سوخته . پس خانم راننده شخصي هم پيدا كردنديگه . اونم چه راننده جيگري . جون مهرناز حالا كاري هم كرديد؟
- خفه شو ديوونه.
- ولي خداييش خيلي تيكس اين پژمان بي شرف.خداييش سليقت تكه.
شايد براي بهناز ميارزيد اون همه متلك بخوره واما اين جمله آخريو بشنوه.پس نيشش با شنيدن اين جمله آخري مهرناز باز شد اما با لحني كه انگار بي توجه بود و اين حرفو نشنيده گفت پاشو تنبل خانم تا خودتو درست ميكني من دوش بگيرم خيلي كار داريم.و راهي حمام شد.
وقتي از حموم در اومد مهرنازو كه در حال آرايش كردن بود ديد.مهرناز دوره آرايشگري رفته بود و حتي مدتي تو آرايشگاه كار ميكرده .مهرناز طبق معمول آرايش غليظي كرده بود و موهاشو 1 وري سشوار كرده بود.بعد نوبت بهناز شد.مهرناز سعي كرد بهنازو 1 آرايش نسبتا غليظ كاباره اي كنه كه انصافا هم خوب از آب در اومد كارش.موهاشم بالا جمع كرد و سعي كرد با 1 مقدار مختصر جلو زلفي صورت بهنازو نازتر كنه .بعد نوبت لباس شد.مهرناز 1 دكلته سبز روشن كه از بالا كيپ بود و هر چي پايين ميومد آزادتر ميشد پوشيد بدون سوتين .1 مانتو خيلي كوتاهه مشكي از رو.1صندل مشكي مدل رومي كه بنداش دور مج جمع ميشد و ناخونهاي لاك زده قرمز رنگشو بيشتر نشون ميداد به پاكرد.روسريه سبز نازك و كوتاه فسفريشم حجاب موهاش شد. اما بهناز كه واقعا با اون آرايش عين عروسكهاشده بود 1سوتين نيمه دودي رو سينه هاي گردو نسبتا برجستس بست.1 لباس شب مشكي كه روش سنگ دوزي شده بودو.بالاش كه ركابي بود و 2تا بند نازك رو شونه هاي ظريف بهناز ميخورد . پايينشم 2 انگشت بالاي زانو بود1 بعد 1 جوراب شيشه اي مشكي شلواري شيك پوشيد . 1 كفش مجلسي پاشنه سوزني كه 1 برجستگي و طرح زيبايي نوك پنجش بو پوشيد.لاك خوش رنگ شرابيش كه با موهاش ست بود خودنمايي ميكرد.1 مانتو مشكي تازانو پوشيد و 1 شال لخت كه مدام به عقب كشيده ميشد به سرش كرد.
طي صحبت وهماهنگي با پژمان قرار شد براي اطمينان پژمان با 1 پرايد و تحت عنوان راننده دم بلوك بهناز اينا بياد .پدرامم كه طبق معمول صلاح نبود تنها خونه باشه و با آژانس به خونه مادر بهناز كه واقع در فاز ديگه اكباتان بود رفته بود. طرفاي ساعت 6 بودكه بهنازو مهرناز آماده منتظر پژمان بودن كه زنگ موبايل بهناز به صدا در اومد.
- سلام خانوم خوشگلا نميخوان تشريف بيارن راننده منتظره ها.
- سلام عزيزم .آخ شرمنده .اومديم.
بعد بهناز به اتفاق مهرناز سوار آسانسور شدن و به پايين رفتن....... بعد از رسيدن به پايين مهرنازو بهناز همچون 2 الهه زيبايي به سمت پرايد مشكي پژمان كه از دوستش گرفته بود رفتند. پژمان هم براي طبيعي نشون دادن قضيه و اين كه رانندس پياده نشد از ماشين . بهناز و مهرناز هم در راستاي طبيعي جلوه دادن موضوع صندليه عقبو براي نشستن انتخاب كردن.
- پ: سلامممممممممم .واي خدا چي ميبينم 2 تا فرشته.خوبيد ؟مهرناز خانوم امسال دوست پارسال آشنا.
- ب :سلام عزيزم. ببخشيد دير كرديم.
- م :سلام . خواهش ميكنم سلام از ماست.

۱ نظر:

  1. سلام خانمها هرکسی شهوتیه برای سکس حضوری بزنگه 093005970002

    پاسخحذف